loading...

پناهگاه

کلمات و احساساتی که هرازگاهی به من هجوم می آورند

بازدید : 114
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 19:37

همه از من چیزی رو توقع دارن که با تمام وجودم سعی میکنم ازش فرار کنم.این روزا به طور شگفت انگیزی متوجه شدم که کی هستم و چی میخوام.دیگه اون بچه‌ی سابق نیستم که فکر کنم از پس هرکاری برمیام.تجربه کردم و فهمیدم که آدم خیلی از کارهایی که فکر میکردم نیستم.با من سازگار نیست.چیزایی که دوست دارم انجام بدم برام مشخص شدن.با درونم آشناتر شدم.اما همه میخوان که اون راهیو برم که توش پول بیشتری داره.میدونم که راه من توش پول زیادی درنمیاد و به رستگاری و ثروت امکان داره نرسه،ولی این رو هم میدونم که اگه برم به راهی که بقیه برای من میخوان امکان داره خودم رو نابود کنم.چون چیزی که وجودم اون رو فریاد میزنه کاملا در تضاد با راهیه که به پول بیشتری ختم میشه.از طرفی عذاب وجدان اینکه نتونم پول داشته باشم و اهمیت ندادن به حرف بقیه،یک لحظه آرومم نمیذاره.

حجت الاسلام والمسلمین سعیدی، درگذشت پدر سردار شهمیری را تسلیت گفت
برچسب ها 295+150 , 295+295 , 295+50 , 295+30 , 295+15 , 295+20 , 295+80 , 295+10 , 295+75 , 295+25 ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی