loading...

پناهگاه

کلمات و احساساتی که هرازگاهی به من هجوم می آورند

بازدید : 128
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 9:38

الان که فکر میکنم میبینم ترس یکی از بزرگترین قسمتای زندگیمه.بخش‌هایی از زندگیم که نمیتونم به تخمم بگیرم منو میترسونن.با ترس میخوابم و باهاش بیدار میشم.تبدیل شده به معشوقه‌ی اجباریم.غم هم هست البته.غم پررنگ تره و خودم از حضورش بیشتر آگاهم.اما ترس رو خیلی بهش دقت نمیکردم.ولی همیشه هست.انگار میدونستم و درعین حال نمیدونستم.بین این دو غم رو ترجیح میدم.اجازه میده که همه‌ی تقصیرها رو بندازم گردنش.باهام مهربونه.اما ترس باهام بدرفتاری میکنه.خشنه.ترسناکه.مثل شوهریه که هر چندوقت کتکم میزنه و من نمیتونم از خودم دفاع کنم.انگار از خود ترس بیشتر میترسم.

آیا می دانید
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی